+ سال ها هست که برام سواله که چرا اصحاب کحف رو مردم اصحاب کف می گن چه ربطی کف داره آخه
+ قطعه نونی خواهم خرید خواهم انداخت به آب تا مگر خیس شود بخورم سال تا سال
دوشنبه 93/2/1 — علی - نظر بدهید
روزی عتیقه فرو به خانه ی رعیتی در روستایی رفت .دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد .که در گوشه ای افتاده گربه ای از آن آب می خورد. دید اگر قیمت ظرف را بپرسد رعیت از ارزش با خبر می شود .لذا گفت : عمو جان چه گربه ی قشنگی. آیا حاضری آن را به من بدهی ؟ رعیت گفت چند می خری! گفت 1درهم رعیت گربه را به دست عتیقه فروش داد وگفت خیرش را به بینی. عتیقه فروش پیش از خروج گفت: عموجان گربه در راه تشنه می شود. بهتر است ظرف آب را هم بدهی .رعیت باخنده ای گفت :قربانت بروم من تا حالا 5 گربه را با این ظرف فروخته ام!